سلام دوباره سلام دوباره سلام
اي پريزاده ي پري پيكر عزيزشبهاي رويايي اي افسون چشمانت بهانه شيدايي اي كه رقص دستانت صلاي بامدادان دوباره سلام من از قبيله روستاييان عاشق من از دياركوههاي زاگروس عاشق آمده ام
من ازشبانان بي گله ي روستايم كه چشمان ميشي تو مرا سوي خود ميخوانند
سلام سالار فرقه خوبان سلام اي آهوبره ي پري روستايم گردون
صداقتم را بپذير چون كلامم را